تار می زد و دل می برد. تار می زد و پرده پرده ی سازش طنین عشق می داد . زخمه های ساز شهناز را چه خوب و راحت می شد شناخت. انگشتان هنرمندش دیگر یارای زخمه زدن ندارد و دل و جان ما را به بداهه ای مهمان نمی کند . گوش مان مدت هاست از شنیدن تارش خوشبخت نمی شود اما تمام دل خوشی مان سلامتش بود . استاد اما چندی است بر بستر بیماری است و دل هنرمندان و هنردوستان در بین نگران و اندوهگین . برای استاد بی بدیل موسیقی کشورمان ، یادگار نسل طلایی موسیقی دانان ایران آرزوی سلامت می کنیم و برای طول عمر همراه با تندرستی اش دست به دعا بر می داریم.
تن ات به ناز طبیبان نیازمند مباد.
درود
دیریست که آدمی از را انسان بودنش باز می دارند
هنر از دست اهلش به دور مانده و آنانی که به گزاف بر طبل ادعا می کوبند بی هنرند.
یاران هنر و آرمان خواهانش را یارای نواختن نیست و چندی پس از این یادگاری نیز نخواهند داشت.
روزگارت نیک
درود نیما جان
آن می گفت هیچ ندانست
آن که می دانست هیچ نگفت..
سلام سیاوش جان
شرف و شرم و جوانمردی و ایثار و حیا
در دل کعبه هویدا، شب میلاد علی
پیشاپیش میلاد مبارک[گل]
شیخ ابوالحسن خرقانی :
الهی! خلق تو شکر نعمتهای تو کنند - من شکر بودن تو کنم؛ نعمت، بودن توست
عالم بامداد طلب زیادتی علم کند ، و زاهد طلب زیادتی زهد کند و ابوالحسن در بند آن بود که سروری بدل برادری رساند.
کاشکی عقوبت همه خلق، مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید. بهترین چیزها دلیست که در وی هیچ بدی نباشد.
وبلاگ شما را دیدم .درود بر شما.
شاهو
قلمتان جاوید
سپاس بانو
با سلام
لیاقتی بود و برایش حضرت ارباب را شاکرم
تاره شدم
نفسی دوباره گرفتم
بیا شریک باش
منتظرم[گل][گل][گل]