تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

پاسخ

آنچه در پی می آید پاسخی مختصر به دوستی است که در نوشتار قبل دیدگاهی نه چندان منصفانه بیان داشتند.  

۱- شاملو هرچه بود به قول معروف نون به نرخ روز خور نبود و خط فکری جنابعالی از نحوه ی برخورد با انسان بزرگی چون شاملو که از مفاخر و نوابغ ادبیات ایران حداقل در عصر معاصر بودند کاملا روشن و آشکار می شود . افرادی که در خواندن یک خط از اشعار شاملو و درک مفهوم کلام وی مستاصل هستند طبعا اتنظاری از ایشان نمی رود که در شعر بودن یک قطعه  ادبی دوچار سردرگمی شوند. افرادی که تنها شعر را درتک و توک کتاب های خاک گرفته ی کتابخانه ی پدری چون لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد دیده اند حق دارند که با شاملو بیگانه باشند . همین افراد هستند که فرزندان خلف شعبان بی مخ تاریخ کشور استبداد زده ی ما هستند که امروز به سنگ قبر افرادی چون شاملو نیز رحم نمی کنند و بارها تیشه ی جهالت خویش را بر گور شاعر آزاده ی ایران وارد می کنند .
۲ - در مورد مارکس و  خط فکری ش  که از دیدگاه شما مدتهاست شکست خورده  تنها به بیان یک نکته و یادآوری یک رویداد تاریخی بسنده می کنم . گرچه یکی از مشکلات شما و همفکران شما نداشتن حافظه تاریخی کافی است .  امید که خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل.
همزمان با قرارداد انحصار تنباکو که طی آن آیت الله میرزای شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کردند دیده شد که زنان شاه نیز از استفاده از تنباکو برای پادشاه ایران خودداری کردند.
امروز سال ها از آن رویداد تاریخی می گذرد و دست روزگاردین سیاسی را به زندگی همه ی ما مسلط کرد. قدرت روحانیت از حوزه ی فتوا فراتر رفت و ابزار های پایان ناپذیر قدرت را در کنار خود یافت .اما سوال اینجاست. آیا در کنار قدرت وجه ی دین در جامعه روند صعودی  داشته است؟ آیا اگر امروز میرزای شیرازی زنده بود و همان فتوای معروف را صادر می کرد آیا ملت آنگونه که آنزمان پذیرفتند در برابر نظر علمای دینی تمکین می کنند؟ آیا اگر امروز علمای مختلف با طرز تفکرات متفاوت از هر طیف و گروه سیاسی ٬ در میان مردم مقبول و محبوب یا نا مقبول و نا محبوب فتوایی مشترک پیرامون موضوعی کاملا معقول و بدیهی برای سلامت جامعه  ارائه کنند عکس العمل جامعه تمکین خواهد بود یا تقابل؟ پاسخ این سوال را با وجدان بیدار می توان یافت اما با وجدان خفته ی همفکران شما خیر .
۳ - در مورد استاد شجریان هم که نیازی به پاسخ نمی بینم . چون آگاهی از مفهوم سکولاریزم با چند دقیقه مطالعه کسب می شود اما آن چیزی که با مطالعه بدست نمی آید و نیازمند درک اوضاع مردم سرزمین ات است و آزادگی شرط لازم و کافی آن است در سال ها تجربه کاری استاد شجریان نمایان بوده است و نگارنده  مانند اکثریت مردم ایران ایشان را به عنوان هنرمندی مردمی و جاودان در تاریخ موسقی ایران در قلب خویش جا داده است .
۴ - رمز زندگی همه ی ما امید است . پس ما هم همزبان با شما برای رهایی و رستگاری بشر دعا می کنیم . به عربی و فارسی و عبری و...
اللهم عجل لولیک الفرج
اما ای کاش هر کس دین خود را برای خود نگه می داشت و اکراهی در دین و دین داری نبود.

نظرات 1 + ارسال نظر
فقیر خاکسار دوشنبه 21 تیر 1389 ساعت 01:02 http://erfankhaksar.blogfa.com

یا علی مدد
خدا را شاکریم که دینمان اسلام و پیامبرمان حضرت محمد (ص) و اماممان حضرت علی (ع) و اولادش است
عید مبعث مبارک
[گل][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد