تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
هر روز که می گذرد و به ۲۸ آبان سالروز شهادت آقا سید
خلیل عالی نژاد نزدیک می شویم شور و شوق نوشتن از
حق و حقیقت در وجودم شعله ور می شود . یک سال
دیگر از شهادت انسانی می گذرد که به راستی جهان ما
لیاقت وجود پاکش را نداشت. او از سرزمین دیگری بود . از
سرزمین عشق و حقیقت . از ولایت پاکی و معرفت . گر
چه هرگز از نزدیک ملاقاتش نکردم ولی می دانم روزی
نفس گرمش را حس خواهم کرد و چه خوش گفت سعدی
که:
نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی
بعد از هزار سال که خاکش سبو شود
خلیل مردی از تبار حق و حقیقت سیدی از دیار یارسان
استادی که نوای تنبورش زخمه بر جان مشتاق مریدانش
میزد ندایش از دل می آمد و دل سوختگان حقیقت را
سیراب می کرد .
چه نماز باشد آنرا که تو در خیال باشی
تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد
در عصر شرارت و پلیدی درد عشق و زیبایی و مهر نوشید
و مست شد و مریدانش را به سماع برد .
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن
آری.۲۸ آبان روزی است که یار آشنا سخن دوست را شنید و چه پلید و نا جوانمرد بودند آنان که با دستان خون آلو
دشان دشنه در سینه حقیقت کردند و آتش به جان پاکی و عشق و محبت زدند و دوستدارانش را از دیدنش محروم
کردند و پایان سخن اینکه :
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو بر آسود برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
ناکرده مرا وصل تو خوشنود برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی بگو یا علی
تاریخ شهادت استاد عالی نژاد ۲۷ آبان است لطفا دقت نمایید با تشکر
dadash ali yaret .dar panahe moola kareto edame bede / bedoon darvish tarafdare moola pasand dare
ببخشید ولی لطف کنید با اطلاعات کافی در پستتون یاداشت کنید تاریخ شهادت سید خلیل ۲۷ آبان است
شب جمعه یکی از روزهای آذرماه سال ۱۳۷۷ بادوست گرامی درویش حق پوریا به قصد زیارت وسبز کردن نیاز خدمت آسید خلیل در یکی از خیابانهای منطقه سعادت آباد تهران رسیدیم . بی ریا خاکی و بسیار صمیمانه به گرمی پذیرایمان شد . دل به او سپردیم ودر دریای بیکران ذلالش غوطه ور . نیازی سبز و به نیت قبول حاجت باخدای خویش(داوو) در محیط پاک جمع کمر بسته حضرت سلطان دست به دعا برداشتیم. التماس شنیدن نوای دل انگیز تنبورش شدیم . نرمه نوک انگشتان بر تنبور وصدای سحرانگیز ان تمام سلولهای تنمان را درنوردید. بی اختیار آنچنان آب دیده برگونه غلطان شد که هرگز در عمرم اینچنین بیاد ندارم.هماندم حاجت روا شدم
با درود و ساس از شما دوست گرامی.
از خاطره زیبای شما لذت بردم . یاد و نام این هنرمند وارسته و تمامی بزرگان موسیقی ملی ایران را که امروز در میان ما نیستند را گرامی میداریم.
بجای اینقدر حساسیت نشان دادن روی تاریخ چراها را مطرح کنیم شاید به جواب دلخواهمان برسیم وگرنه هر روز ما تعلق به حضرت حق داشته و زمان کوچ ما اصلا ؛ مهم نیست یا هو